از اون حس سردی که دستام تو دستات داره من میترسم
از اون راه بن بست که داری قدم میزنی توش میترسم
از اون شب بخیرا که توش معنیه گم شدی هست میترسم
من از واژه های جدایی رهایی نبودن میترسم
از اون اسم مبهم که تو خواب صداش میزنی من میترسم
از اون لحن جدی که میگی نمیخوامو میرم میترسم
از اون پچ پچایی که پشتش یه لبخند سرده میترسم
من از واژه های خیانت نبود صداقت میترسم
میترسم بری قلبم آتیش بگیره میترسم بری من خوشیهام بمیره
میترسم کنار کس دیگه باشی میترسم به این زودی از من جدا شی
***
با تمنای دل تو دلو سپردم به دستت
ساده بودمو خیانت به من عمری بوده قصدت
چشامو به تو سپردم تویه لحظه های تردید
بی وفا چشم تو حتی حال چشمامو نپرسید
از اون حس سردی که دستام تو دستات داره من میترسم
از اون راه بن بست که داری قدم میزنی توش میترسم
از اون شب بخیرا که توش معنیه گم شدی هست میترسم
من از واژه های جدایی رهایی نبودن میترسم
میترسم بری قلبم آتیش بگیره
میترسم بری من خوشیهام بمیره
میترسم کنار کس دیگه باشی
میترسم به این زودی از من جدا شی
میترسم بری قلبم آتیش بگیره میترسم بری من خوشیهام بمیره
میترسم کنار کس دیگه باشی میترسم به این زودی از من جدا شی