ببین حال و روزم مث چی شده
یه دیوونه که از خودش بیخوده
من از طعنه های خودی خم شدم
دیوونه نبودم کم کم شدم
من از حرکت لحظه ها دلخورم
به جون دوتامون دارم میبرم
یه فرصت بده شاید آروم شم
نمی خوام به بدبختی محکوم شم
ازم خستگی هاتو حاشا نکن
شکستم ولی تو تماشا نکن
شکستم ولی حرمتم با منه
نمی خوام غرورم پیشت بشکنه
نمی خوام ببینی چه حالی شدم
چطور طعمه ی خشکسالی شدم
فقط از منو این دلم دور شو
می دونم نمی تونی مجبور شو
یه عمره که چشمات پر از خواهش
سکوتت فقط از سر سازشه
نمی خوام به پای دلم پیرشی
نمی خوام دوباره تو درگیرشی
نمی خوام منو تو خودت گم کنی
نمی خوام دیگه بم ترحم کنی
شب و روز کارم شده دلهره
دله از زمونه ی دنیا پره
ازم خستگی هاتو حاشا نکن
شکستم ولی تو.تماشا نکن
شکستم ولی حرمتم با منه
نمی خوام غرورم پیشت بشکنه
نمی خوام ببینی چه حالی شدم
چطور طعمه ی خشکسالی شدم
فقط از منو این دلم دور شو
می دونم نمی تونی مجبور شو