بیابان در بیابانم پریشان در پریشانی
نگاهم کن به دلجویی صدایم کن به مهمانی
صدایم کن که می آیم به عشقت با گل افشانی
به تقدیری که میبینی به امیدی که میدانی , به امیدی که میدانی
رهایم کن از این زندان از این خاکه تن آلوده
از این دلهای بی دردو از این جان غم آسوده
به ذات عالیه سرمد به نام نامیه احمد
به سامانم کن از عشقی که با مهر علی سر زد
مخواهم لحظه ای تنها که از بندت رها باشم
که بی شوقت فراموشو که از یادت جدا باشم
***
اگر دورم اگر نزدیک اگر ماهی اگر ماهم به دیدار تو می آیم , به امید تو در راهم
دل ای دل این خزانیرو به بارانت نوازش کن
شبانگاهه سکوتم را شبستانه نیایش کن
شبانگاهه سکوتم را شبستانه نیایش کن
بیابان در بیابانم پریشان در پریشانی نگاهم کن به دلجویی صدایم کن به مهمانی
صدایم کن که می آیم به عشقت با گل افشانی به تقدیری که میبینی به امیدی که میدانی
رهایم کن از این زندان از این خاکه تن آلوده از این دلهای بی دردو از این جان غم آسوده
به ذات عالیه سرمد به نام نامیه احمد به سامانم کن از عشقی که با مهر علی سر زد
مخواهم لحظه ای تنها که از بندت رها باشم که بی شوقت فراموشو که از یادت جدا باشم