loading...
مـوزیـک تـکسـت11|مـرجـع مـتـن آهـنـگ
ImAn بازدید : 122 چهارشنبه 10 دی 1393 نظرات (0)

 

این ترانه نیست مراسم شب بدروده
ته قصه قهرمان قصمون نابوده
ته قصه عین فیلما می میره رفیق من
عین آکتورای خبره شبیه پل نیومن

 

ته قصه مثه من زخم اونم قدیمیه
ته قصه درد ما درد بد و وخیمیه
تو اتوبانای چفت و قفل این تایم عجیب
منمو استرس رسیدن به یه طبیب
هیچکسی درست نفهمید که چی شد
ته ماجرا چرا اینجوری شد
زندگی برد ما دوتارو ته چاه
با یه مشت کوچه ی بن بست آدرسای اشتباه
منمو ترافیکو این آمبولانس لعنتی
تویی و اوردوزت روی دراگ صنعتی
توی ویترین برانکارد با چشای باز و آبیش
گفت بدرود و تموم کرد با همون لحن کتابیش
مثه ایهام توی نقاشی های سبک گوتیک
مثه اسطوره و اون آدمای کاریزماتیک
تو تبارش می رسید به قصه ها رفیق من
مثه اون می مرد تو فیلما آقای پل نیومن

حیف که فرصتی نمونده حیف که آخرین تماسه
حیف که سقف رو سر ما بدن یه آمبولانسه
حیف که محبس فلزی همه ی جهانمونه
حیف که تا ته اتوبان قصه باقی نمیمونه
حیف که فرصتی نمونده حیف که آخرین تماسه
حیف که فرصتی نمونده حیف که فرصتی نمونده

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آرشیو
    نظرسنجی
    ورودی شما از کدام طریق بوده؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 2532
  • کل نظرات : 520
  • افراد آنلاین : 40
  • تعداد اعضا : 8
  • آی پی امروز : 40
  • آی پی دیروز : 89
  • بازدید امروز : 149
  • باردید دیروز : 128
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 1,349
  • بازدید ماه : 1,349
  • بازدید سال : 71,399
  • بازدید کلی : 530,522
  • کدهای اختصاصی