هیف اون حسی که داشتم تو رفاقت کم نزاشتم
برو دیگه نمیخوامت نمیخوام باشم کنارت
تو مسیر اشتباهی تنها موندم تو دو راهی
خیلی سخته که بدونی عاقبت شدش جدایی
حالا من تو سوز و سرما تو خیابون تک و تنها
یاد اون روزا میفتم که بودم کنار غم ها
تو فقط مثل مسافر دو سه سالی بودی با من
حق بده که خاطراتت از دلم دل کنده باشن
***
آروم بگر هرچی که بود بین من و تو حالا با اون ببین
ساکت آروم بگیر سخته تو اسون بگیر ساکت اروم بگیر پس
کنارت زیر بارون یکی هست پس فکرت از یادم میره
چون میدونستم فقط در سر داشت فکر رفتن و برگشت هاش
رو اعصاب بود اون نبود ولی حال خراب بود
دل خوشیمون همون خوندنا بود هر چند زندگی رو هوا بود
اون نفهمید داغ بود پیشش نفهمید که داغون میشه
هر چی که ساختیم تو این مدت آرزو ها نابود میشه
حالا من تو سوز و سرما تو خیابون تک و تنها
یاد اون روزا میفتم که بودم کنار غم ها
تو فقط مثل مسافر دو سه سالی بودی با من
حق بده که خاطراتت از دلم دل کنده باشن