loading...
مـوزیـک تـکسـت11|مـرجـع مـتـن آهـنـگ
emranrap بازدید : 89 جمعه 24 بهمن 1393 نظرات (0)

 

 

تو خلوته خودت بشین و آماده باش باش

تابگم که جنگ چی واسه آواره هاش داشت

آبادان ویرانی هاش پر رنگ تر شد

و جای ترکش هنوز تو خرمشهر بود

متن آهنگ پرستوهای مهاجر حامد فرد

تو خلوته خودت بشین و آماده باش باش

تابگم که جنگ چی واسه آواره هاش داشت

آبادان ویرانی هاش پر رنگ تر شد

و جای ترکش هنوز تو خرمشهر بود

و مردمی که شدن تار و مار ترکش

کلی بیچاره شدن کردن آبادان و ترکش و رفتن

که تا این شهر و میسازن

هنوزم آواره ی شاهین شهر و شیرازن

اشک مادری که نشسته رو  غروب صورتش

جلو چشماش بود که بچه خورد گلوله تو سرش

یا اون مادری که منتظر بود پسرش بیاد

نمیدونست که داره عذا به سرش میاد

بهش خبر دادن پسرتو هلاکش کردن

ازش مونده یه استخون یه پلاک گردن

بچش کشتن و مادر از عشقش دور شد

یه عمر قصه خورد و هر دو چشمش کور شد

آرزوش بود عروسیش و تو تالاری بگیره

جای کفن اونو تو کت دامادی ببینه

آرزو و دلخوشیش همه یهو شد ناله

و طفل نازش شد گوشت جلو خمپاره

اون مرد جانبازی که زمونه باهاش بد شد

کفش نمیپوشید چون جفت پاهاش قطع شد

اون هنوزم تو آرزوهاش دچار عطشه

به حسرت یک بار دویدن دنباله بچشه

دلم الان که ریخته کلی اه و ناله سرم

دلم به این خوشه که از خاک ابادانه تنم

آبادانی که سرنوشتش دردناک بود

و مردمی که تو گلوشون گرد و خاک و دوده

کاکا اینجا اینده رو به راه گور میبرن

کاکا اینجا مردم با دبه آب شور میخرن

کاکا حاضرم که تو قبرم آروم بگیرم

ولی شهرم آبادانم داغون نبینم

عده ای متاسفانه هنوز تو بحران ویلانند و

هنوزم تو فکر پاشا و سلطان سلیمانند

یا درگیره ستایش و هر فحش فردوسند

یا اینکه هنوز تو کف انگشت پتروسن

کاش پرستو های مهاجر هربار میخونن

و کاش مردان این سرزمین در یاد میموندن

کاش پرستوی مهاجر هربار میخوند و کاش ….

در صبحی که از تیر شد دریا کلی طوفانی

مرد بزرگی به نام دریا قلی سورانی

زمانی که شهر رفت در تصرف دشمن

و دشمن با خمپاره در تنوع کشتن

دریا قلی با دوچرخه در خور نگاهی سرد

به سمت ذولفقاری مردم و صدا میزد

این شهر این مرد واسه من علت خوندن بود

علت شهرم آیادان و ملت خون گرم بود

هنوزم دلم خوشه به ساز همگونش

دلم خوشه به لب شط و به فاز ریبونش

اون مشعل پالایشگاه که تو بیابون میبینی

از اون طرف بری وارد خیابونم میشی

همینطوری هم میخوامش حتی به ظاهر خاکش

دنیا عوض نمیکنم با فلافل داغش

من عاشق قلیه هم شوریده

کاکا دلم هنوز بوی سو بور و هشو میده

دلم الان که ریخته کلی اه و ناله سرم

دلم به این خوشه که از خاک ابادانه تنم

آبادانی که سرنوشتش دردناک بود

و مردمی که تو گلوشون گرد و خاک و دوده

کاکا اینجا اینده رو به راه گور میبرن

کاکا اینجا مردم با دبه آب شور میخرن

کاکا حاضرم که تو قبرم آروم بگیرم

ولی شهرم آبادانم داغون نبینم

شهرم آبادان :عشقم وطنم دینم ایمونم

داغون نبینمت

 

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آرشیو
    نظرسنجی
    ورودی شما از کدام طریق بوده؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 2532
  • کل نظرات : 520
  • افراد آنلاین : 78
  • تعداد اعضا : 8
  • آی پی امروز : 243
  • آی پی دیروز : 89
  • بازدید امروز : 1,377
  • باردید دیروز : 128
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 2,577
  • بازدید ماه : 2,577
  • بازدید سال : 72,627
  • بازدید کلی : 531,750
  • کدهای اختصاصی