متن آهنگ قدم های پاییز از رضا شیری و مصطفی تقوایی

تو که بودی گریه ازم دور بود
به من غصه و غم دور بود
بیا و ببین زیر بار غمت
شکسته دل من که مغرور بود

تو که بودی دنیا چقدر خوب بود
نه دلشوره بود و نه دلواپسی
تو رفتی و کابوس شبامو گرفت
تو رفتی و دستاتو دادی به کسی

یه بغض ِ شکسته یه بن بست ِ تاریک
قدم های پاییز به من میشه نزدیک
یه مشت آرزو که باید خاک شن امشب
میگن خاطراتت باید پاک شن امشب

یه بغض ِ شکسته یه بن بست ِ تاریک
قدم های پاییز به من میشه نزدیک
یه مشت آرزو که باید خاک شن امشب
میگن خاطراتت باید پاک شن امشب

***
چقدر زندگی بی تو دلگیر شد
چقدر زود واسه داشتنت دیر شد
کسی که میگفت بی تو هم زندگی
قشنگه نگاه کن چه زود پیر شد

یه بغض ِ شکسته یه بن بست ِ تاریک
قدم های پاییز به من میشه نزدیک
یه مشت آرزو که باید خاک شن امشب
میگن خاطراتت باید پاک شن امشب