متن آهنگ برف از سعید پانتر

دوباره دونه های برف
هرکدومش انگاری کلی داره حرف
دونه هایی که رنگ لحظه های خوبن
روزایی که انگار حالا از ما خیلی دورن
روزای خوبی که شبیه قصه ای بود آروم
روزایی که نمیکردیم فکر این روزا رو
دوباره دونه هایی که انگاری از غم میباره
بازم خاطراتی که صاف رو قلبم میباره
یاد تلخ ترین تصویر روزای برفی
یاد رد پایی که موند ازت وقتی که رفتی
یعنی الان تو کجایی با کی تنهایی
یا که توام پشت شیشه مات برفایی
یعنی توام الان با من حست یکیه
یا که پیشت یکیه دادی به عشقش تکیه
من با حس و حالت تو این هوا قدم میزنم
با اینکه اشک تو چشامه دارم لبخند میزنم
به یاد روزایی که واسم خیلی قشنگی داره
این برف لعنتی خیلی قشنگ میباره

سرده مثل احساس تو این روزا به من
درده ولی رو زخمام توام نمک بزن
سخته تحمل این روزا بدون تو
چطور دلت میاد بهم بگی از اینجا برو

تو که ترانه هامو میخوندی توی تنهاییات
چچی شد که این احساسو گذاشتی زیر پات
با اینکه برف نمیباره توی این خونه
هر چهار فصل این خونه زمستونه
تو که ترانه هامو میخوندی توی تنهاییات
چچی شد که این احساسو گذاشتی زیر پات
با اینکه برف نمیباره توی این خونه
هر چهار فصل این خونه زمستونه

***

دوباره دونه های برف یه برف سنگین
منو دلتنگی چشاتو یه آهنگ غمگین
بازم خیره به خیابون یه چراغ کم نور
بازم توهم اینکه داری میای از دور
بازم منو تنهاییو یه مغز دیوونه
منو خونه ای که بدون تو سردتر از بیرونه
منو یه دنیا فکر کلی خستگی
که با نفسات گرم میشه دست کی
منو چشایی که نمیتونه از عمد نباره
حتی آدمک برفیمم لبخند نداره
بازم منو عکسامون چه حس و حالیه
منو جیبایی که توش جای دستات خالیه
بازم منو قصه ی تلخی که گریه داره تهش
بازم یه شب خوب منو قطره های اشک
بازم یه شب خوب منو قطره های اشک

تو که ترانه هامو میخوندی توی تنهاییات
چچی شد که این احساسو گذاشتی زیر پات
با اینکه برف نمیباره توی این خونه
هر چهار فصل این خونه زمستونه
تو که ترانه هامو میخوندی توی تنهاییات
چچی شد که این احساسو گذاشتی زیر پات
با اینکه برف نمیباره توی این خونه
هر چهار فصل این خونه زمستونه