هنوز از خودم دلخورم که چرا گذاشتم از این خونه تنها بری
چرا با غرورم هم دست شدم جلو راحتو سد نکردم نری
بدونه توجه به درده دلت یا لبخندی که رو لبات نقش بست
با اینکه میشد مانعت شم نری گذاشتم که ساده بری از دست
با بغضی که تویه گلوم جمع شده زمینو زمانو به هم میزنم
تا روزی که پیش تو پیدا بشم تمامه جهانو قدم میزنم
با بغضی که تویه گلوم جمع شده
زمینو زمانو به هم میزنم
تا روزی که پیش تو پیدا بشم
تمامه جهانو قدم میزنم , تمامه جهانو قدم میزنم
***
هنوزم همه چیز سره جاشه و اتاقت به رویه کسی باز نیست
جهان با تمامه بزرگیش ببین به قدر اتاقت دل باز نیست
هنوز عکسایی که گرفتیم با هم همه مثله قبل رویه دیوارمه
همه چیز هنوزم تویه خونه هست فقط زندگی بی تو اینجا کمه
با بغضی که تویه گلوم جمع شده زمینو زمانو به هم میزنم
تا روزی که پیش تو پیدا بشم تمامه جهانو قدم میزنم
با بغضی که تویه گلوم جمع شده
زمینو زمانو به هم میزنم
تا روزی که پیش تو پیدا بشم
تمامه جهانو قدم میزنم , تمامه جهانو قدم میزنم