loading...
مـوزیـک تـکسـت11|مـرجـع مـتـن آهـنـگ
ImAn بازدید : 193 سه شنبه 27 آبان 1393 نظرات (0)

 

یه دیواره آجری ته این کوچه ی بن بست
کم شده دیگه طاقتش آخه فرسوده و خستست
پُره تنش از خاطره خط خطی های قدیمی
یه دنیا حرف از خوشی از دوری و اسیری

 

تو نمیدونی
چی گذشت به دیوار
وقتی کوبید سرش رو به سینش
عاشق ِ بیمار
از پی و بن ، دیگه میخواست خراب شه
وقتی میسوخت صورتش
با مرگ هر ته سیگار

***

هیشکی مهمونش نبود
واسه رنگ آجراش
واسه همه یه سایه بود
یه سنگی که حسی نداشت
شبا توی خوابش می دید
یکی رو لبش پنجره می کاره
همه میبینن تو دلش
یه باغ ِ از ستاره

تو نمیدونی
چی گذشت به دیوار
وقتی کوبید سرش رو به سینش
عاشق ِ بیمار
از پی و بن ، دیگه میخواست خراب شه
وقتی میسوخت صورتش
با مرگ هر ته سیگار

***

تو نمیدونی
چی گذشت به دیوار
وقتی کوبید سرش رو به سینش
عاشق ِ بیمار
از پی و بن ، دیگه میخواست خراب شه
وقتی میسوخت صورتش
با مرگ هر ته سیگار

منم اون دیواره خسته
تنم زیر این بار شکسته..

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آرشیو
    نظرسنجی
    ورودی شما از کدام طریق بوده؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 2532
  • کل نظرات : 520
  • افراد آنلاین : 86
  • تعداد اعضا : 8
  • آی پی امروز : 198
  • آی پی دیروز : 89
  • بازدید امروز : 994
  • باردید دیروز : 128
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 2,194
  • بازدید ماه : 2,194
  • بازدید سال : 72,244
  • بازدید کلی : 531,367
  • کدهای اختصاصی