تو نباشی من از این زندگی سیرم نمیتونم نمیخوام آروم بگیرم
دل من شکسته و درمون نداره همیشه حس میکنم میخوام بمیرم
من احساسم بهم دروغ نمیگه تو که نیستی نبودت تاثیر میذاره
منه ساده به تو عادت کرده بودم حالا این دل دیگه همدمی نداره
***
نشد باشیم کنار هم میگن تقدیر جدامون کرد
ولی تقدیر که بی رحم نیست خودت رفتی نرو برگرد
همش کابوسه تنهایی عذابم میده بیمارم من از تنهایی میترسم از این بدحالی بیزارم
مثه ابرایه بارونی میدونم قصه غمگینه فقط خودت نمیدونی غم دوریت چه سنگینه
برایه این همه دوریت فقط یک گریه کم دارم مثه هر آدم تنها من از تنهایی بیزارم
تو نباشی من از این زندگی سیرم نمیتونم نمیخوام آروم بگیرم
دل من شکسته و درمون نداره همیشه حس میکنم میخوام بمیرم
من احساسم بهم دروغ نمیگه تو که نیستی نبودت تاثیر میذاره
منه ساده به تو عادت کرده بودم حالا این دل دیگه همدمی نداره