loading...
مـوزیـک تـکسـت11|مـرجـع مـتـن آهـنـگ
ImAn بازدید : 70 چهارشنبه 23 مهر 1393 نظرات (0)

 

توی تنهایی و غربت میونه این همه ظلمت

من عروسکه تو بودم تویه این اتاق خلوت

با تمومه بی کسی هام با همه دلبستگی هام

تو یه شب برام نوشتی که میری از دله چشمام

وقت ده سالگیه تو هی تو رو نگاه میکردم

با زبونه بی زبونی هی تو رو صدات میکردم

***

یه روزی اما دوباره یکمی نگام میکردی

منه ساده فک میکردم دوباره بهم میخندی

بعد پنج سال غم دوری اومدی یواش سراغم

منو تو کمد گذاشتی تو دله سیاهی و غم

حالا چهل ساله که اینجام خیلی خسته خیلی تنهام

لباسام یکم چروکه پره خاکه تو نفسهام

تا یه روز یه نوری اومد لای در یواشی وا شد

صورت یه بچه بودو مثه فیلمو قصه ها شد

منو آهسته بغل کرد تویه دستای ظریفش

انگاری بود همه دنیام تویه آغوشه لطیفش

یه صدایه آشنایی تویه نور نصفه نیمه

میگفت ای وای این عروسک ماله وقت بچگیمه

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آرشیو
    نظرسنجی
    ورودی شما از کدام طریق بوده؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 2532
  • کل نظرات : 520
  • افراد آنلاین : 71
  • تعداد اعضا : 8
  • آی پی امروز : 256
  • آی پی دیروز : 89
  • بازدید امروز : 1,505
  • باردید دیروز : 128
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 2,705
  • بازدید ماه : 2,705
  • بازدید سال : 72,755
  • بازدید کلی : 531,878
  • کدهای اختصاصی